«بر شما گناهي نيست كه به كنايه از آن زنان (كه همسران خود را از دست دادهاند) خواستگاري كنيد يا در دل پوشيده داريد، خدا ميداند كه شما آنان را به ياد ميآوريد، ولي با آنان قول و قرار پنهاني مگذاريد...». (سوره بقره، آيه 234)
خيال، مرغ بلند پروازي است كه آرام و قرار نميشناسد، نهاد ناآرامي دارد كه هرلحظه او را از باغي به باغي و از شاخهاي به شاخساري ميكشاند. مرغِ خيال، هيچ قفسي نميشناسد و هيچ قيد و بندي را بر بال و پَرش، بَر نميتابد.
منظور از ارتباط خيالي، در سلسله مقالاتِ روابطِ دختر و پسر؛ ياد كردن هر يك از دختر و پسر، از تصوير، قيافه، اندام و مجموعه مشخصاتِ ديگري است.
از منظر قرآن آيا زيبنده است كه دختر يا پسر در لحظههاي خلوت خويش، حضور خيالي ديگري را طلب كند و چهره و اندام وي را به خاطر آورد؟
پيش از جستجو از پاسخ اين سؤال، بايد تكليف خويش را با اين تصاوير و تخيلات و چگونگي راهيابي آنها به درونخانهمان روشن سازيم كه چرا و چگونه پا در سراپرده دل ما گذاشتهاند؟
صورتِ اوّل از مواردي است كه مقدمات كار از نگاه و نظر گرفته تا بازنگري و تجديد نظر (نگاه اول، دوم، سوم و ...) همه اختياري بوده و اين تصاوير هرچند بطور نامشروع، امّا با اذن صاحبخانه پا در خانه نهادهاند.
گرچه عشق، به هر سرزميني برسد فتح ميكند و اختيار از كفِ عاشق ميربايد، امّا در غالبِ موارد، زمامِ اين مركب سركش، در كفِ راكبِ نگاه و نظر است. همين تلازم بين مقدمه اختياري و ذوالمقدمه قهري است كه آن صاحبدلِ دلسوخته را از دست ديده و دل به فغان و فرياد كشانده است، چرا كه آنچه را «چشم» وي ديده، دل از آن ياد كرده است و از همين جاست كه شيطان با تيرهاي زهرآگينِ نگاههاي آلوده، در كمين نشسته، بذرگناه و شهوت را در دلهاي هرزه كاشته، عزم و اراده را در هم شكسته و پرچم فتح و ظفر برافراشته است.
در اينجا؛ تكليفِ قرآني فرو بستنِ ديده و نظر از نگاه به نامحرم است،1 نه ساختن خنجر و زدن برديده براي آزادي دل.
حكم تكليفي و وضعي ارتباط خيالي: پس از آنكه هوس از مسير شورهزارِ نگاه عبور كرد و از معبرِ سنگلاخِ گناه گذشت و بذر و دانهاش، در مزرعه دل سبز شد، آيا گناه و معصيتي صورت گرفته است؟
به بياني روشنتر؛ آيا با صرف نظر از نگاهها و لبخندهاي مفهوم دارِ آغازين، خودِ يادكردن از جنس مخالف نيز حكمِ خاصّي دارد؟ به آيهاي كه در آغاز بحث آمد توجه كنيم:
«خدا ميداند كه شما آنان را به ياد ميآوريد». آيا اين عبارت، بيانگر يك گزاره واقعي است و در حقيقت خداوند خبر از واقع ميدهد يا اينكه علاوه بر آن، متضمنِ حكم تكليفي جوازِ ياد كردن از زناني است كه همسرانِ خويش را از دست دادهاند؟
برخي از مفسران از اين عبارت . كه شما همواره از آن زنان ياد ميكنيد . حكمِ تكليفي جواز را بدست آوردهاند. و گفتهاند اين جواز از موارد آشكاري است كه فطري بودن اسلام را آشكار ميسازد.2
هرچند ظاهر سخن علامه بيانِ حكمِ تكليفي درباره جواز ياد كردن از زنان شوي از دست داده است، امّا دونكته را هرگز نبايد از نظر دور داشت:
1 . اين جوازِ ياد كردن به قرنيه آغاز و پايان آيه، تنها در جايي است كه اين ياد كرد، به ازدواج با آنها و تشكيل نظام خانواده منتهي شود.
2 . هر چند اين نظر را بپذيريم كه مجردِ ياد كردن از زنان و يا دختران و به خاطر آوردن آنان .با صرفِ نظر از حرمتِ مقدمات اختياري . حرمتِ تكليفي ندارد، امّا تأثيراتِ وضعي و طبيعي ناشي از ياد كردن زنان نامحرم بر هيچ مؤمنِ منصفي پوشيده نيست.
خوب است در پايان گفتار؛ اشارهاي به مسأله «فكر و انديشه گناه» داشته باشيم و به پاسخ اين سؤال برسيم كه: آيا فكر گناه نيز گناه است؟ عالمان و فقيهان هرچند در مبحثِ تجري3 به بررسي بُعدِ تكليفي اين مسأله پرداخته و مدلّل ساختهاند كه فكر گناه و تصميم بر گناه مادامي كه منجر به گناه نگرددگناه محسوب نميشود، امّا همين مرزبانان انديشه قرآني گفتهاند: تصميم بر گناه و تصوير گناه اثر طبيعي بر نهانخانه دل ِ شخصِ تصويرگر و مصمم برگناه دارد.
آنان چنين انگاشتهاند كه شخصي كه تصميم بر گناه ميگيرد و تصوير آن را در دل راه ميدهد، اين تصوير و تصميم در حقيقت خبر از قُبحِ فاعلي عَمَل ميدهد هر چند خود عمل به لحاظ محقق نشدن در خارج، قبحي نداشته باشد. يعني در هر حال نشان ميدهد كه اين انسان مشكل دارد.4
آنان براي تبيين مسأله از اين تشبيهِ بسيار زيبا و هنرمندانه مدد گرفتهاند كه تصميم بر گناه و تصوير گناه بمنزله خانه سفيد و گچ اندودي است كه در آن آتشي بيافروزند هر چند اين آتش؛ همه خانه را در كام فرو نبرد، امّا همان دود و دمِ آتش؛ فضاي سفيد خانه را تيره و تار ميسازد. سراپرده دلي هم كه مادام و پيوسته در فكر و انديشه و تصوير و گناه است جدارههاي دل را چنان تيره و تار و دلگير ميسازد كه در چنان مرتعي بجز بذر گناه بارور نميگردد.
1 . قل للمؤمنين يغُضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم... و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن...: به مردان و زنان مؤمن بگو ديده خويش كوتاه كنند و دامن خود را نگه دارند. (سوره نور، آيات 20 و 21)
2 . ر . ك: الميزان ج 2 ص 243 ذيل آيه 243 سوره بقره.
3 . تجرّي: گستاخي كردن و جرأت يافتن بر گناهِ خيالي، مثل كسي كه ليوانِ پر از آبي را به خيال آنكه شراب است بياشامد، امّا در عمل، آب در آيد.
4 . ر . ج . ك: فرائد الاصول شيخ انصاري، مبحث «تجرّي».